شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵

يا كريم!



*از اصفهان كه اومدم يه مهمون جديد داريم با دو تا تخمش خيلي دوست داشتنيه (مي گن بعد از يه مدتي يه دونه از تخماشو مي خوره!!! )
*باورتون نميشه هيچ كس خوشحال تر از من نيست كه نرگس داره تموم ميشه ... بس كه مردم غصه اين نرگس رو خوردن افسردگي گرفتن...
*يه كم تحولات زياد شده ... ممكنه نتونم بيام و هر روز اپديت كنم ...
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

اول اول بشم

ناشناس گفت...

اول اول بشم

ناشناس گفت...

مثه گربه ها که یه بچه اشونو می خورن! :دیییییییییییییییییی
تحولات؟! فضولیم درد گرفت....:دی
عکس هم باز نشد

ناشناس گفت...

اینقدر این اینترنت قر اومد که بهار اول شد :دییییییییییی

ناشناس گفت...

سانی جون شرمنده :دی
حاضرم مقام اولی رو تقدیم کنم
دختر آفتاب (متعجبون :دی) یاکریم روی یو پی اس خونه داره؟

ناشناس گفت...

مام تو خونمون داریم هاااااااااااااااا

دختر آفتاب گفت...

به ساني:
منظورم از تحولات همون تصميمات جديد درسي و كاريه نگران نباش :دي (فضوليت دردش كم شد؟:*)

دختر آفتاب گفت...

به بهار:
اره :دي روي ترانس برقه! البته مامان خانم برايشون مقوا و پنبه و اين جور چيزا چپونده اونجا كه خودشون جاشونو درست كنن!
ولي يه چيزي برام جالب بود بيشتر از 1 ماه و نيم اونجا رو بررسي مي كردن مي رفتن و مي اومدن!
مثل اينكه مقبول افتاده

ناشناس گفت...

*اون شكلك جونه خارونه
بهد هم تحولات درسي *بازم چونه خارون* ببينم يه مهمون با تخمهاشون

ناشناس گفت...

*اون شكلك جونه خارونه
بهد هم تحولات درسي *بازم چونه خارون* ببينم يه مهمون با تخمهاشون

ناشناس گفت...

امیدوارم تحولاتت تحولات قشنگی باشه گلم ... ولی سعی بی خبرمون نذاری ... مهمونت هم خیلی دوست داشتنیه ...

پرت وپلا گفت...

ba didane axa o khoondane safar namat delam parkeshid dobare. delam ye zare shode vase esfahan! kash manam boodam oonja mididamet :D

ناشناس گفت...

سلام
خسته نباشی
نماز روزه تان قبول باشه
وبلاگ خوبی داری خیلی قشنگه
خوشحال میشم اگر به من هم یه سر بزنی
به امید دیدار