یکشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۸

happy new year...

سلام
اميدوارم همگي شما سال خوبي در پيش داشته باشيد...
تعطيلات خيلي خوبي بود... بودن كنار خانواده ام واقعا بهم انرژي مي ده... يكي از بزرگترين اتفاقات تعطيلاتم ديدن خانوم بهار مهربونم و خانواده فوق العاده گرم و صميميش بود....
از همين جا روي گلش رو مي بوسم.. (دلم برات تنگيده:-*)
اما واقعا برگشت به تبريز سخت بود... گريه هاي مژده هم امانم رو بريده بود... وقتي چشماي خيس و معصومش رو مي ديدم واقعا به هم مي ريختم...
خلاصه كه خدا فقط مي دونه چي كشيدم...
و البته روز 14 فروردين هم حسابي حالمون گرفته شد!
بايد خونه اي كه توش هستيم رو تخليه كنيم!!!!
اين يعني دوباره بدو بدو دنبال خونه ي مناسب! اين يعني دوباره جمع كردن اين همه وسايل... اين يعني دوباره چيدنشون تو خونه جديد! يعني دوباره بدو بدو براي قرارداد اينترنت
واااااااي
از نظر روحي خيلي خرابم ... فقط از خدا مي خوام كمكمون كنه تا راحت خونه پيدا كنيم....

فعلا مراقب خودتون و اطرافينتون باشيد...