شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۴

خدايا...........

خدايا در زندگي هرگز از ياد نمي برم
گرچه والدينم موهبت تولد در اين دنيا را به من عطا كردند.
اما تو هستي كه موهبت زندگي جاودانه را به من مي بخشي!
خدايا!اگر با من باشي
چه كسي مي تواند عليه من باشد؟
اگر من با تو باشم
چگونه ممكن است كه دشوار ها نصيبم شوند و از ميان برداشته نشوند؟
خدايا چنان نزديكي كه نمي توانم ببينمت
صداي تو هر لحظه با من سخن مي گويد،
اما من آن را نمي شنوم.
مرا به اعماق درونم ببر
تا شكوه بي پرده جمال تو را بشنوم
مرا بياموز که پيوسته تو را بجويم
و همواره به عنوان يگانه پناه گاهم به تو رو كنم...

* * *
خدايا پس....
چقدر تلخه اين اشكا چرا ديگه شوري اشكامو نمي چشم؟! اشك شور رو ترجيح مي دم...
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

آره خدا چنان نزدیکه که نمی تونیم ببینمش، ولی شاید بتونیم احساسش کنیم و من این روزها احساسش میکنم با تمام وجودم... احساسش میکنم

ناشناس گفت...

باز هم توکل کن بالاخره صداتو می شنوه :)

ناشناس گفت...

بعضي وقتا با آدم قايم موشك بازيمي كنه اين اوس كريم
به قول مولانا
"پس چون در خود طلب ديدي مي آي و مي رو و مگو كه در اين رفتن چه فايده . تو مي رو ،‌فايده خود ظاهر گردد. رفتن مردي سوي دكان فايده اش جز عرض حاجت نيست . حق تعالي نعمت ميدهدكه اگر به خانه بنشيند آن دعوي استغناست و نعمت فرو نيايد ."

ناشناس گفت...

کجاست

ناشناس گفت...

شايد اشك تلخ هم لازمه زندگيه! نميدونم
من كه خيلي اشك تلخو چشيدم

ناشناس گفت...

دختر آفتاب عزيز خوب مينويسي. اميدوارم من بعد شادمانه بنويسي. خدا پناه همه ماهاست اگر در يابيم.
راستي لازم نيست از خودت فرار كني!!! همين كه ميدوني چه ويژكي باعث عقب نگهداشتنت ميشه كافيه براي ترميم كردنش.
شادباشي.