چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴

يه عكس!

شايد هنوز دير نشده باشه ...

سفر موج پيشرو در تاريخ 25 اسفند به بم
كاش مي تونستم آرزوي يكي از بچه ها رو برآورده كنم فقط يكي شونو.... خوبه كه حداقل ديشب تو خواب كلي يا همشون بازي كردم...

به نظرم اين عكسه جالب اومد گفتم بذارم شما هم ببينيد ....

۷ نظر:

ناشناس گفت...

خاله من كه چشام چارتا شد وقتي نيگاش ميكنم

ناشناس گفت...

منم چشام تار شد

Valentine گفت...

روز تو هم مبارک عزیزم! فکر کردم فقط چشمای من البالو گیلاس می چینه!

ناشناس گفت...

کدامین چشم زیبا قصه ای ناگفته دارد .....نگاهی دیدم از یارم .... به یک چشمش تبسم بود و اشکی از دیده دیگر همی جاری .... به چشم خنده رو کردم نظر دیدم که سر داده همی آواز رسوایی .... بدانستم که یک معنی بود در اشک و خنده .... بدانستم که در هر دیده یارم دو صد نجوای غم خفته .....یلدانشین

ناشناس گفت...

فكر كردم از بس اتاق تكوني كردم چشام چهار تا شده

ناشناس گفت...

salam
axe jalebi bood

ناشناس گفت...

روزت مبارك هشتم مارس رو مي گم