سه‌شنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۴

سفرنامه نصفه نيمه!

سلام نه جور سوز؟ ياخچي سوز؟ (اينم از يافته هاي من !!!) خوبيد؟ خوش مي گذره؟ به من كه خيلي خوش گذشت. جاي همتونو خالي كردم مخصوصا تو ساحل آستارا و گردنه حيران...


پنجشنبه صبح زود حركت كرديم و شب رو آستارا مونديم نزديك ظهر كلي تو جنگلهاي گيسوم خوش گذرونديم و اتفاقاتي افتاد كه شايد نوشتمش!

جمعه كنار دريا صبحانه خورديم و با مژده تا تونستم ماسه بازي كردم

بعد هم كه اردبيل و سرعين و آب بازي و گشت و گذار... جاي همگي خالي... يه روز هم رفتيم مجتمع تفريحي شورابيل كه به نظرم اردبيلي ها كار خيلي جالبي كرده بودند و يه مجموعه تفريحي كنار اين درياچه فراهم كرده بودند كه دور تا دور درياچه 7 كيلومتر بود. ياسي خانم البته تو شورابيل همراه ما نبود و رفت خواهرهاي شوهرش رو ببينه و عسلك منو با گريه همراه خودش برد..
بازم دارم نوشته براتون فعلا داشته باشيد تا بعد.
پ.ن: به زودي يه تغييراتي هم اينجا مي بينيد!!!
مواظب خودتون و اطرافيانتون باشيد.
يا حق

هیچ نظری موجود نیست: