یکشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۴

از همگیتون ممنونم


سلام. خوبید؟ از همگیتون ممنونم واقعا شرمندم کردید از همتون ممنونم از مهدی عزیز از امیر حسین ، روح الله مهربون، جسد عزیزم نویسنده سری بلاگ های جسد، آقای درویش مهربون و اروند جونم، آقای عباس از تبریز، دوست عزیزم apadana، مونای عزیزم که یه کارت برام فرستاده خیلی بامزه هستش ولی یه ذره بالای 16 سال هستش مثلا اروند جونم نباید ببینه هر چند که می دونم الان نیست خونه و آقای درویش عین بابایی من دل تنگ شده، دوست نیرومندم سانی عزیزم که امیدوارم زودتر از این بیماری خلاص بشه، دوست جدیدم ایرسا و یه چیز دیگه یه دوست عزیزی به اسم آقای رضا عهدی این عکس ها رو برام ایمیل کردند که بینهایت ازشون سپاسگزارم. (امیدوارم کسی از قلم نیوفتاده باشه) ممنونم دیروز برام لحظه های قشنگی رو رقم زدید.



واما جشن تولد دیروز... که یه جورایی همه چیزش به راه بود . وقتی رفتم خونه مامانی تولدم رو تبریک گفت و بعدش هم پذیرایی حسابی آخه از گرما داشتم تلف می شدم، اونم روز تولدم!!! منم سرخوش اومدم تو نت که کارت بامزه مونا رو گرفتم(یواشکی بخونید با اسم یه دوست برام کامنت گذاشته)
بعد هم آبجی و نی نی اومدن با یه کیک کوچولو و یه هدیه منم کلی ذوق مرگ کادو داشتم خفه می شدم تا زودتر بازش کنم خوشبختانه نی نی از اونجایی که خالش رو درک می کنه سریع اقدام کرد و دیدم به به یه دکوری شیشه ای خیلی خوشگله مامان جان هم به نیابت 20 هزار تومان وجه رایج کشور لطف فرمودند و عمو جونم یه شیشه ادکلن خلاصه کلی کیف کردم اینقدر سر به سر نی نی گذاشتم که نگو.
اون عکس که اون بالاهستش از دسته گلاهای نی نی جونمه با چنگول رفت تو کیک خاله جونش.
اون کیک با همه عشقم تقدیم به شما. البته دست نخوردش.
خیلی دوستتون دارم مراقب خودتون باشید

۱ نظر:

ناشناس گفت...

یادش به خیر................................................