جمعه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۴

عمر سفر کوتاهه

باورتون نمی شه اینقدر بهم خوش گذشته که بعد از یک هفته هنوز تو حال و هوای مشهد و خاطرات اونجا هستم تمام ثانیه هاش جلوی چشممه... هفته پیش این موقع ها9:51 خسته و کوفته افتاده بودیم روی مبل و منتظر بودیم تا اتاق هامون مشخص بشه... خدارو شکر واقعا خدا رو شکر می کنم نمی دونید چقدر این سفر آرومم کرد درست مثل آبی بود که روی آتیش ریخته باشند.
یه خبر.. مامانی من خیلی وسواسیه و در کل همه زندگی رو سخت می گیره از یه لیوان آب خوردن بگیر تا بدترین شرایطی که ممکنه پیش بیاد ... حالاهم داره خونه رو تمیز می کنه از روز 5 شنبه اینو داشته باشید تا بهتون بگم کی تموم میشه .. حالا تو این تغییر و تحولات و تمیز کردن ها دیروز بنده دسته گل به آب دادم و دچار کمردرد خیلی وحشتناکی شدم طوری که نمی تونم راه برم دعا بفرمائید چون بنده فردا باید 380 تا پله رو برم بالا ..
راستی قالب اینجا خوشگل شده؟؟ هر کسی کاری باهام داشت تو مسنجر که بعد از هر پستی هست بهم خبر بده
دوستتون دارم شدیدا

هیچ نظری موجود نیست: