دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۸

دختر دار شدم....

بعد از 5-6 سال انتظار بالاخره تو يكي از روزاي عجيب خدا دختر دارشدم و آرزوم برآورده شد...

ممنونم عزيزم به خاطر هديه قشنگ و دوست داشتنيت...

اينم عكس دخترم كه اسمشو گذاشتيم لپ دونه ;-)





* رضا ميگه اين نيم وجبي يه عروسك اگه بچه واقعيمون بود چيكارش مي كرديم!؟! از خدا كه پنهون نيست از شما چه پنهون از ديروز داريم مي چلونيم اين طفلكي رو :))

*بچم يه كم لخته.. مامانش كم كم داره براش لباس هم درست مي كنه ... :ديييييي

*امير حسين شرمنده... طرح برات يادم نرفته اما ........ مي ترسم فكر كني بهونه مي آرم... ولش...

مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۱۰ نظر:

یاسی گفت...

واااااااااااااا نچ نچ این شبیه کیه ... خاله قربونت بشم چرا من فکر میکردم تو چشمات هانننننننن ...
مژده میخواد پاهاشو بوس کنه ........
د ول کن بچمو بده میخواد خوب ببوستش ... ایشششششششششش چقدر خسیسییییییییییی....

دختر آفتاب گفت...

به ياسي:
باباش ميگه شبيه مامانشه...:دي مخصوصا موهاش‌
منم عاشق پاهاشم... مخصوصا انگشت شست پاش فوق العاده خوشگله :ايكس

amir hossein گفت...

salam eib nadare na man hamchin fekrayi nemikonam

بهار گفت...

ووووووی نازیییییییی
پاهاشووو. گاز بگیرم
بدین من یه ذره بگلش کنم خب :)))
قول میدم زیاد له نشه :))


تورو خدا نگاه کن. داره میگه خاله بهار جونم بیا بغلم کن. دستاشو ببین چطور گرفته :*

Unknown گفت...

لپ دونه ی کپل چه:****

مامانش :***

من و یاسی جون کی خاله میشیم؟ زووووود

دختر آفتاب گفت...

به بهار: منم پاهاشو هي ميخورم :دي
بهار جون بچه-م خسته شد اينقدر هي واسه بغلت گريه كرد بيا بخلش كن ديگه...
به مامانت نشون بده ببينه بچه-م چه بيتابه واسه بغل خاله جونش :ديييييييي
شما وياسي جون هم حالا صبر داشته باشيد... ;-)

nazli گفت...

بابا این عنوان رو گذاشتی من فکر کردم ...
حالا اشکال نداره این دخترت هم خوشگله ، لباش رو ببین :))

سانی گفت...

:)) از دست شماها . اگه دل آرام بدونه که براش لپ دونه آوردین ... فک کنم حسودی کنه...

علیرضا گفت...

چه ناز هم هست !
مبارکت باشه :دی

mbz گفت...

سلام
مبارك باشد