پنجشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۸

مامان ماهي ها


اين نيم وجبي ها بچه هاي من هستند..باهاشون درد و دل مي كنم، نق مي زنم سرشون، دعواشون مي كنم، جاشونو تميز مي كنم، اتاق زايمان مي برمشون ..
خلاصه كه عالمي داريم با هم...
اولين باري كه به فكر خريد آكواريوم افتاديم بهمن ماه گذشته بود و داشتيم تو كرج با هم چونه مي زديم كه چي براي هم ديگه بخريم... يييهوووو به اين نتيجه رسيديم كه پولمونو بذاريم روي هم و يه آكواريوم بگيريم.. .
اول هم اون كوچولو روخريديم كه الان نقش زايشگاه رو داره و قبلا هم عكسش رو گذاشته بودم... با 5 تا ماهي زبرا شروع كرديم.. (هر كسي مي خواد آكواريوم بگيره حتما با ماهي مقاوم شروع كنه، زبرا يكي از قوي ترين ماهي ها هست كه توي هر آبي دوام مياره و به تكميل شدن چرخه آماده شدن آب كمك مي كنه)
وقتي عيد برگشتيم و ديديم يكي شون نيست شده از تعجب شاخ درآورديم ... بعد ها 2 تاي ديگه هم همين بلا سرشون اومد حتي
جسدشون هم پيدا نشد .. بعدا فهميديم كه لجن خوار ها نوش جانشون كردن
بعد از عيد رفتيم و 2 تا گوپي خريديم يه نر و يه ماده... بچه هايي كه از اون ماهي باقي موندن الان خودشون مامان شدن و يه سري شون ني ني كردن يه سري ديگه شون هنوز ني ني هاشون تو دلشونه (گوپي زنده زا هست) بعد 2 تا مولي بالن و 2تا مولي خالدار و 2 تا مولي گاوي خريديم... همه اونا مامان و باباشدن و آكواريوم ما پر شده از ماهي ! هر چند اين وسط كشته هم زياد داديم(جمعا 8 تا كشته داديم )
اگر كسي مستاجر نباشه مي تونه آكواريوم خيلي بهتر و قشنگتري بخره... من از همين الان تصميم گرفتم يه روزي صابخونه شدم زير اپن آشپزخونه رو كلا آكواريوم كنم ....
همه اينا رو گفتم كه بگم از اين به بعد در مورد اين نيم وجبي هاي من بيشتر مي خونيد...

۷ نظر:

بهار گفت...

به به چقدر نی نی دارین:)))
سلام سلام:*
خوب شدی خانوم گل؟

سانی گفت...

چه قشنگه این آکواریوم ولی حوصله می خواد

دختر آفتاب گفت...

به بهار:
اوهوم :دي حالا هي تو بگو دل آرام
خوبم .. مجبورم خوب باشم :|

به ساني:
دقيقا حوصله مي خواد... وقتايي كه بي حوصله هستم طفلي ها با هزار تا منت غذا نصيبشون مي شه :))

شكوفه گفت...

ســلام .ماهــى خيلـى دوست داشتنيه امـا حوصله ام ميخواد ديگه!!
بچه هاى عموى منم خيلـى نگه ميدارن منم دوست دارم . براى زيـر اپن هـم عاليه خيلــى قشنگه:-*

نازلی گفت...

اولش آدم فکر میکنه که وای آخه ماهی هم شد حیوون خونگی ، اما بعدش که به مدت ماهی نگه میداره میفهمه که اونها هم قشنگی خودشون رو دارن
مثل ما که هربار کلی به ماهی های سفره هفت سینمون وابسته میشدیم و چون مدت زیاد زنده میموندن این وابستگی روز به روز بیشتر میشد
خوشگله آکواریومتون
من هم یه بار فکر کردم توی خونه آینده م ! توی یکی از دیوارها آکواریوم کار بذارهم :دی
قدم های نو رسیده مبارک باشه راستی

مالزي نشين (مانيا) گفت...

وووي! الهي.... ولي بايد كلي مراقبت بشن. من يكي كه اصلا حوصله اين كارا رو ندارم

علیرضا گفت...

آکواریوم قشنگی هست
من دوستم روی اپن خونشون که فکر کنم دو متری بشه ، رو آکواریوم زده ، انقدر قشنگ شده که لذت می بری فقط بشینی و نگاهشون کنی...