شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۷

همه فرزندان من...

روز 29 بهمن، روز سپندار مذگان رو براي سومين سال كنار هم بوديم... 3 سال پيش درست تو همين روز براي اولين بار همسرم، عشقم ، عزيزم رو ديدم و خدا رو شكر مي كنم كه اينطور دلهامون رو بهم پيوند داده... 
يكي از بهترين اتفاقات اين روز هديه گرفتنه 
سال اول يه ادكلن خوش بو هديه گرفتم كه روي ميز آرايشمونه، سال دوم يه فنجون خيلي خيلي خوشگل با يه شاخه گل كه تاحالا فقط يكبار مادر شوهر عزيز توش چايي خورده و امسال هم اين زيري رو هديه گرفتم 



البته چون نميخوايم جون اين طفلكي ها رو بگيريم(!) داريم سعي مي كنيم با تحقيق پيش بريم... اما برام خيلي جالبه كه با اينكه كاملا تازه وارد هستن تو خونه مون اما از دست من غذا مي خورن... ببينيد:


به قول رضا همه فرزندان من كلي ناناز و خوشگل و دوست داشتني هستن... 
پ.ن:
ممنونم عزيزم بابت هديه اي كه برام گرفتي و افتخار مي كنم كه دوستت دارم... 
هيسسسسسس، مراقب اون بغل دستيت باش مي دونم خودت رو يادت نمي ره

۴ نظر:

ناشناس گفت...

پس بالاخره آکواریوم رو خریدی یعنی هدیه گرفتی
یادم باشه ایندفعه که خواستم بیام خونتون یدونه ماهی واست بیارم:d
بپا ماهیه گازت نگیره :d
به همسر مهربان سلام برسون

ناشناس گفت...

مبارکه به همسرت سلام برسون جای من تبریز خالی

ناشناس گفت...

چه آکواریوم خوشگلی

ناشناس گفت...

ایییییییییییی چه خوشگله .....
این از طرف مزده بودا ....)ذتلاثیغلهع9نمن0نهتا6ل3)میگه اینا یه سره با خالم...