دوشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۵

پرت و پلا!

نمي دونم چه مرگم شده 3 تا مطلب مختلف نوشتم و اخر سر هم هيچ كدوم به دلم نچسبيد يكي در مورد رانندگي خانم ها يكي در مورد فيلم GREEN MILE و اخرين مطلب هم در مورد خاطره يكي از اقوام بود كه مربوط به رانندگي مي شد، ولي .....
بذاريد با اين خاطره ادامه بدم چند هفته پيش دخترخاله ها و خاله و ... خونه ما جمع بودن و نشسته بوديم و صحبت مي كرديم... دختر خاله تازه ماشين خريده بود و داشت مي گفت فلان جور شد و بهمان جور با آب و تاب و طبق معمول نصيحت مي شنيد كه آهسته برو فلان نكن بهمان نكن! و بحث كشيده شد به خاطره هاي با مزه رانندگي ياسي تعريف كرد كه:
(اززبون ياسي بخونيد )«خواهرشوهرم هفته اولي كه رفته بود آموزش رانندگي آقاي راننده كه خيلي كوچولو موچولو و كوتاه قد بوده برميگرده و مي گه كه خانم فلاني مي خواي دنده عوض كنه كلاج رو تا آخر بگير و بعد دنده رو كامل بگير تو دستت با انگشت كه نمي شه دنده عوض كرد! و اونم با دقت تمام گوش مي كنه! هنوز چند تا خيابون نرفته بودن كه خواهرشوهرم مياد دنده عوض كنه يهو مي بينه دنده اومد تو دستش!!»
همه شروع كردن خنديدن.. بابا خان كه كه غش كرده بود و مي گفت ياد يه خاطره افتادم از خودم ولي هر كاري كرديم نگفت كه نگفت احتمالا اونم دنده كنده بوده :D يهو نوه بزرگ خاله شروع كرد تعريف كردن از كار عمه خانمش با اب و تاب كه يه روز در حال رانندگي بوده و گويا سرعتش زياد بوده و زماني كه ميخواد از فرعي بياد تو اصلي مي زنه به يه ماشيني كه پارك بوده كنار خيابون... پياده مي شه و مي بينه كه راننده ماشين مي اد طرفش و به محض ديدن راننده شروع مي كنه جيغ و جيغ كشي كه چرا اينجا پارك كردي؟!!!‌بنده خدا اون آقا هم مي بينه اين داره آبروريزي مي كنه مي گه خانم شما بايد دقت مي كردي حالا اشكالي نداره من بيمه بدنه دارم اعتراضي هم ندارم اگر شما مايليد افسر بياد و خلاصه روال ديگه اي طي بشه كه اونم مي خنده و مي گه: خب باشه منم شكايت نمي كنم !!!!‌ خلاصه حركت مي كنن و اون آقا هم از پارك خارج مي كنه ماشين رو و در حين حركت ماشينش جلوي ماشين اين عمه خانم قرار مي گيره همون طور كه مي رفتن گويا اين عمه خانم حواسشون پرت مي شه و مجددا لطف مي كنن و از عقب مي زنن به ماشين اين بنده خدا به محض اينكه آقا پياده ميشه ببينه چي شده عمه خانم سرشو از شيشه مي اره بيرون و داد مي زنه من زدم آقا من بودم برو برو :D
پ.ن:
* شك ندارم بعضي از خانم ها و آقايون رانندگي شون خوب نيست ولي اين دليل نمي شه تا مي بينيد يه خانم تو ماشين جلويي داره رانندگي مي كنه دستتونو بذاريد رو بوق و شروع كنيد به بد و بيراه!!!!
* نمي دونم چه مرگم شده انگار يه قسمتي از خودم رو گم كردم :(
* فيلم GREEN MILE‌رو فرصت كرديد ببينيد واقعا قشنگ بود... دو تا قسمتش اشكمو سرازير كرد يكي اونجايي كه Del‌از Mr. Jingle(عكس) خداحافظي مي كنه و به اون شكل مي ميره و يكي هم اون قسمت كه John ميخواد اون كلاه رو نذارن روي سرش چرا كه از تاريكي مي ترسه!!!
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

:)) man ke bikhial boogho ina misham kolan.va mahal nemidam
moji midooni bahar chesh shode:(

ناشناس گفت...

:)) man ke bikhial boogho ina misham kolan.va mahal nemidam
moji midooni bahar chesh shode:(

ناشناس گفت...

من كه انقدر ترسو بودم توي رانندگي كه هركي بوق مي زد فكر مي كردم با منه و هول مي شدم. دوبار تصادف كردم و بعدش رانندگي رو براي هميشه گذاشتم كنار

ناشناس گفت...

مزگان جان خاطارت رانندگي زياه ولي من هيچ خاطره اي قابل تعريفي ندارم....
فيلم گرين مايل رو وقتي من همون زمان كه سينما اكران كرده بود ديدم . از ترس شب خوابم نميبرد........
ضمنا من هم خيلي گريه كردم از مظلوميت اون سياهه...........
شادباشي.

ناشناس گفت...

سلام
مرسي از لطفت خانومم
اون خاطره عمه خانوم خيلي جالب بود
گرين مايل هم .... اون موش كوچولو رو هم دوست دارم

ناشناس گفت...

nazli : salam mozhgan joon
in postet ro alan khondam,bebakhshid ke man kam miam inja,khodet midoni ke dargire emtehana hastam hanooz
man ham bahat movafegham,nemidonam chera gahi vaghta in aghayon fekr mikonand toye hame chiz vared hastand!

dar morede poste bala ham ke comment donish ro basti,chizi nabayad begam (chon khodet khasti ke kasi chizi nageh :) )
faghat omidvaram halet zoodtar khob beshe o narahatit az bein bereh (ehsas kardam ke narahati)

mona ro didi az tarafe man bebosesh,bego on ham az tarafe man bebosatet :D
felan