دوشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۵
ستاره بازي
تجربه همنشيني و مهمون ستاره ها شدن، حرف زدن با خودت! زير نور ماه، مور مور شدن تنت از نسيم ساعت 3 صبح، شنيدن صداهايي كه هميشه تو شلوغي روز گم مي شن،تيك تاك ساعتي كه تو دستته و براي اينكه لرزش دستاتو مخفي كني مدام لمسش مي كني، ريه هاتو پر كردن از هوايي كه فقط خودتي و خودت، يادآوري و باز كردن فايلهاي خاطره ها تو ذهنت و بعد از مرورش فشردن دكمه دليت اون فايل و بعد از همه اونها احساس سبكي كردن بينهايت لذت بخشه....
پ.ن:
* اين نوشته مال دو سه روز پيش هستش...
* همونطور كه گفتم اون خورشيد خانم خوشگل رو فرزانه لطف كرده برام فرستاده كه تو اصفهان هست (همشهري مدير!!!) فرزانه كارهاي طراحي انجام ميده و البته اينقده اين بچه هنر داره من نفهميدم چي به چيه مي دونم كار ميكس هم انجام ميده (يه چيزاي ديگه هم گفت اسمش سخت بود، مثل طراحي روي شيشه!) ولي يه هنر بزرگ داره، با همه غمش شاده به قول خودش ضدزنگ كه ميزنه هر هر خنده من تا دو تا خونه اون ورتر مي ره اينقده يكي به دو مي كنه.. اوكي!
*گفتم ميخوام برم يه جايي يادتونه(تو پست قبل!) گفت زنده مي موني ولي.....:|
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۲ نظر:
نکنه رفته بودی پیش فال گیر!!!!!!!!!!!!
آفرين خاله آفتاب
خودتو هميشه سبك نگه دار
كلي باهات كار داريم من و عسلك
قسمتي از زندگي بود...
میدونی چیه؟ بعضی وقتا دیلیت جواب نمیده. اذیت میکنه یاد آوریش. باید کلیک راست کنی و فرمت. خلاص
مدتی میشه که سوزناک مینویسی :(
از اينكه همچنان مثل خورشيد(آفتاب) مي موني و مي تابي خوشحال هستم باز هم مرسي
اون خورشید خیلی قشنگ بود مثل خودت و دل مهربونت
salam
فداي همه خوبيت تو كه منو شرمنده كردي
چه خورشید زیبایی. خورشید دلت همیشه روشن...
سلام. عكس قشنگي بود. ولي به نظر ميايد كهكشان باشه نه؟؟؟؟
هر چي هست زيباست. خورسيد دلت روشن.
خدا رو شكر كه بهتري.
شادباشي مثل هميشه.
چه خورشید خانومش خوشکله
pas in dokhtar aftab ke migan toee? ajab....
ارسال یک نظر