امروز بعد از مدتها دل و دماغم (!!!!!) رو جمع کردم سر هم و رفتم بازار... یه ایده داشتم برای سفره هفت سینی که امسال برای اولین بار تو خونه عشقمون بر پا می کنیم... که لوازمش رو خریدم و کلی مغزم سوت کشید :دی (طفلک حساب رضا!)
تموم شد کارش عکسش رو می ذارم :دی
این روزای اسفند رو دوست دارم... با همه شلوغی و تو ترافیک موندن هاش ..لذت می برم از دیدن مردمی که با همه گرفتاری هاشون سعی می کنن بچه ها رو شاد کنن....
امروز روز قشنگی بود و شاید اولین و آخرین باری بود که تنهایی خرید می رفتم....ان شالله....
مراقب خودتون و اطرافیانتون باشید.
تموم شد کارش عکسش رو می ذارم :دی
این روزای اسفند رو دوست دارم... با همه شلوغی و تو ترافیک موندن هاش ..لذت می برم از دیدن مردمی که با همه گرفتاری هاشون سعی می کنن بچه ها رو شاد کنن....
امروز روز قشنگی بود و شاید اولین و آخرین باری بود که تنهایی خرید می رفتم....ان شالله....
مراقب خودتون و اطرافیانتون باشید.
۱ نظر:
انشالله به سلامتی تا باشه از این خرجها باشه
ارسال یک نظر