شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۴

روز دلدادگان

پسندار مذگان روز دلدادگان 29 بهمن را پاس مي داريم....
زندگي ماشيني و مترسك وار، ميراث خوار نبود عشق و حلاوت آن است. برعكس حضور آن كمترين ثمره اش ،‌طراوت و شادابي روح و حيات بشر است .
از ايام باستان ،‌ اعياد و جشنها بمانند پيامبران متذكر و پيام آور اين امر بوده اند كه شادماني و طراوت يك ملت ، اصل لازم پيشرفت و اعتلاي آن است . به همين مناسبت هم بوده كه باستانيان ، به كمترين بهانه اي جشن و سرور بر پا مي كردند.
امروز يكي از شديدترين نيازهاي متن جامعه ما حضور نشاط ،‌ طراوت و لطافت است ؛ ورود و حضور مظاهر تمدن هاي عرب و مغول و غرب ضربات سنگيني بر نشاط اين ملت وارد آورده ؛ بي آنكه در پي انكار دستاوردهاي آنها باشيم ؛ بدنبال احياي فرهنگي هستيم كه نقشي در ظلمت ملت ما نداشته، ليكن به ناروا و ناسزاوار مطرود گشته اند.
به دنبال احياء اعيادي هستيم كه منافاتي با عقايد امروزمان نداشته ؛ كه بر عكس در موازات آن نيز مي باشند. از جمله اين اعياد ، روز دلدادگان است.
بياييم نشاط حيات را از پستوي دلهامان به سطح جامعه بكشانيم و سنتي دلپذير و آموزنده را دوباره جشن بگيريم كه اگر حيات اقتصادي جامعه ما امروزه به تكنولوژي هسته اي و پيشرفت IT و تجارت جهاني وابسته است ؛ در حيات اجتماعي و فرهنگي آن ، جايگاه شور عشق و دلدادگي ِانساني ، بس ديرزماني ست كه خلوت مانده؛ و اين نه وظيفه متوليان رسمي كشور است كه نياز ما ( تو ومن )است ؛ و تا جائيكه در توانمان است بايد خود بدان بپردازيم . باشد كه تمريني شود كه خود شرايط را بسازيم نه اينكه با شرايط بسازيم . و بسوزيم.
روز 29 بهمن را ، ‌سپندارمذگان ، روز عشق و مهر و مودت را ، از تمام دلدادگان ،‌به پاس داشت و تجديد پيمان با يكديگر ميخوانيم.
باشد شما صد هزاران چو ما غرقه در اين درياي دل ، در احياي اين سنت ممدوح يار و ياور ما دو سه مست خلوتي باشيد .
آب حيات عشق را در رگ ما روانه كن
آينه صبـوح را تـرجـمه شبانـه كـن
اي پدر نـشاط نو بـر رگ جـان ما بـرو
جام فلك نماي شو وز دو جهان كرانه كن
پ.ن:
1. منم بهتون تبريك مي گم و دوستتون دارم.
2. .......................
3. از باباي دلآرام ممنونم بابت همه چيز.
4. شماها هديه چي گرفتيد؟؟؟
اينم تقديم به همگي

مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

هر که دعای حضرت یونس را به 25 نفر بگوید همان شب خبر خوشی را میشنود:
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.

ناشناس گفت...

هر چه سرما و خشكي هست تا سحر از وجودتان رخت بربندد
روزتان مبارك

ناشناس گفت...

همیشه عاشق باشی و معشوق و شاد و سلامت:)

ناشناس گفت...

خواهر عزيزم دوست نازنينم وهمراه خوبم وخاله خانوم گل اول گفتم خواهر تا يادت باشه كه ماهر دو تا هميشه هميشه هم خونيم
دوم گفتم دوست چون هيچ كس مثل دوست نميتونه همدل وهمراز باشه
سوم گفتم همراه چون باهام همراهي تا به اخر زندگيم
چهارمم از طرف عسلك گفتم ...
همه اينا رو گفتم تا بهت ثابت بشه دوست دارم........و در اينروز بهت تبريك ميگم كه دلداده اي

ناشناس گفت...

روز دلداگي بر تو هم مبارك. اميدوارم هميشه عاشق باشي و شادمان

ناشناس گفت...

salaam mojgan joon manam be to tabrik migaam...nabinam ghose dashte bashi khanoooom khanooomaaaa movazebe khodet baaash......

ناشناس گفت...

مدت طولانی است که بطور مرتب حداقل روزی یکبار یادت می کنم و به وب لاگت سر می زنم ...این روز رو هم بهت تبریک می گویم امیدوارم روز و شب های خوبی داشته باشی، همیشه برایت آرزوی سلامتی و موفقیت می کنم جتی اگر هیچوقت هم از من یاد نکنی

ناشناس گفت...

اين نكته كه فرهنگ هاي بيگانه بر فرهنگ كهن پارسي اثر گذاشته اند،چيزي است كه انكار آن نه عاقلانه است و نه دردي را از ما دوا مي كند. با اين حال، از بس گرد فراموشي بر سنت هاي زيباي گذشتگان ما نشسته است كه هرگونه احياي آن ها تا چندي مسخره يا باورناپذير مي نمايد. اين هم به دليل روحيه خودباختگي است كه در برابر فرهنگ هاي مهاجم به ما تزريق شده است. اين نخستين بار است كه در كنار يا برابر والنتاين از يك روز كهن در فرهنگ پارسي ياد مي شود. يقين دارم با ايستادگي در برابر فراموشي فروشان مي توان سنت هاي زيباي مان را احيا كنيم. نمونه ديگر سنت هاي كهن مان يكي از روزهاي نخست ماه اسفند است كه روز زن است در فرهنگ زردشتي و در همين ماه، هشتم مارس روز زن در جهان است. اين روز را هم از الان پاس بداريم

ناشناس گفت...

سلام
تا امروز من همش پست قبلیت رو میدیدم.
این پست رو تازه امروز دیدم.
من هم این روز رو به شما و همه دلهای عاشق تبریک میگم.
راستی خودت هدیه چی گرفتی؟

ناشناس گفت...

hishki mano dost nadare na behem tabrik goftan na baram kado kharidan gerye az noe ashadesh

ناشناس گفت...

دعوت
ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و ميدانم
چرا بيهوده مي گويي دل چون آهني دارم
نميداني نميداني كه من جز چشم افسونگر
در اين جام لبانم باده مرد افكني دارم
چرا بيهوده ميكوشي كه بگريزي ز آغوشم
از اين سوزنده تر هرگز نخواهي يافت آغوشي
نميترسي نميترسي نميترسي كه بنويسند نامت را
به سنگ تيره گوري شب غمناك خاموشي
بيا دنيا نمي ارزد به اين پرهيز و اين دوري
فداي لحظه اي شادي كن اين روياي هستي را
لبت را بر لبم بگذار كز اين ساغر پر مي
چنان مستت كنم تا خود بداني قدر مستي را
ترا افسون چشمانم ز ره برده است و ميدانم
كه سر تا پا به سوز خواهشي بيمار ميسوزي
دروغ است اين اگر پس آن دو چشم راز گويت را
چرا هر لحظه بر چشم من ديوانه مي دوزي

سلام ممنون که سر میزنی بازم از این کا را بکن بای

ناشناس گفت...

salaaaam mojgaaan man khabeto diidaam delaam vasaat yezare shode kojaiiiiii?ye ahvalii begiiir khanoom delam tangiiideee...zami.