وقتي كه بارون ميباره
غم رو شونه م سر ميذاره
ميگه تو با ياد صداش ،
آروم شو ، عيبي نداره
وقتي ستاره پر كشيد ،
يواشكي سحر كشيد
خواستم فراموشت كنم ،
اما نشد ، دل سر كشيد
وقتي شقايق غنچه بود ،
وقتي صدات نهفته بود
حال وهواي عشقتو ،
كسي به من نگفته بود
وقتي صدام نفس مي خواست ،
وقتي كه غم قفس مي خواست
ترانه هام روي زمين ،
آواز هم نفس مي خواست
پ.ن:1.اين مطلب قشنگ رو چند وقت پيش يكي از دوستانم برام فرستاده بود و توي ارشيو داشتمش گفتم بذارم شما هم لذتش رو ببريد.
2. يه دوست مهربون شديدا اين روزا منو دگرگون كرده....
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.
يا حق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر