دوشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۴

درست شد هورااااااا

سلام خوبید؟ دو تا اتفاق مهم افتاده :
1. کارهای مامانی من روز 5شنبه یعنی در تاریخ 2 تیرماه بالاخره تموم شد، الهی بمیرم خیلی خسته شد ولی خوب نباید تلافی خستگی هاشو که سر یکی دیگه خالی کنه!
2. بالاخره یکی از آسانسورهای شرکت درست شد و امروز رو با پاهای مبارک 380 تا پله نیومدیم بالا اونم چه پله هایی ولی خدائیش دیگه این آخری ها بریده بودم...
راستی گویا سالگرد فوت مامان درویش اروند جونم بوده برای آمرزش روحشون دعا کنید هر چند که به گفته آقای اروند گویا ایشون زن بسیار بزرگواری بودند. ایشون اینطور توصیف کردند... و حتما به گفته ایشون مادرم وقتی رفت، آسمان آبی بود.
از دوستان عزیزی که در مورد شیمی درمانی بهم اطلاعات دادند و قرار بدند ممنونم مونای عزیزم، آقای درویش، امیر و مسعود که قراره بفرستند .... من زنده ام و سالمم ولی راستش یکی از دوستان نزدیکم خواهر زاده اش یه غده سرطانی تو بدنش بوده که الان هم داره شیمی درمانی میشه گلبولهای سفید خونش و پلاکت خونش خیلی اومده پائین دوستم می گفت روزی که رفته بوده ملاقات رو 150 بوده امیدوارم زودتر خوب بشه چون حال همگیشون گرفته هستش ... خیلی وحشتناکه ادم یهو بفهمه مرضی به اسم سرطان داره به خودم قول دادم از بیمارستان که اومد حتما سایت من و ms رو نشونش بدم ببینه چه آدمها پر انرژی ای هستند و زندگی می کنند و خوب هم زندگی می کنند.

دوستتون دارم
یا حق

هیچ نظری موجود نیست: