دوشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۵

تهران دو نفر تكي :دي

معمولا صبح ها ساعت رو روي 5 كوك مي كنم و اكثر مواقع هم با اولين زنگ بيدار مي شم ديشب وقتي ساعت موبايل رو كوك مي كردم به خاتون خونه گفتم:" صبح خواب نمونم خوبه! همش 4 ساعت و 36 دقيقه وقت دارم بخوابم!" برخلاف اكثر مواقع! دراز كه كشيدم بيهوش شدم
سرساعت بيدار شدم فقط نمي دونم چرا تا دوباره چشامو باز كردم ديدم ساعت 5:35 دقيقه هستش! مثل برق گرفته ها پريدم و سريع حاضر شدم... خلاصه تا اومدن تو حياط و روشن كردن ماشين ساعت شد حدود 5.47 دقيقه!‌(حال ميكنيد سرعت عمل رو ) حركت كردم سرچهارراه دوم ديدم دو تا دختربچه حدود 18-19 ساله (چهرتو دارم مجسم مي كنم از خوندن اين چند تا كلمه ) ايستادن و منتظر تاكسي هستن تا نگه داشتم سوار شن و برسونمشون اولي سريع پريد تو ماشين و دومي مردد موند! منم نگاهمو ازش برگردوندم تا اگر ايمايي اشاره اي چيزي ميخواد بكنه به دوستش، راحت باشه.. و بعد حركت كردم.. يه مقدار كه جلو رفتم ديدم چراغ باز بودن درب ماشين روشنه اومدم بگم در رو درست ببنديد كه ديدم عقبي داره هاج و واج و به تنهايي منو نگاه مي كنه ولي هر چي گشتم ديدم واااا!! اينكه يه دونه هستش پس دومي كو؟ كه ديدم دومي پشت سرمون داره به سرعت مياد بنده خدا رو جا گذاشته بودم! (احتمالا فكر كرده به شغل شريف آدم دزدي اونم از نوع همجنس!‌ مشغولم و در حين انجام وظيفه مي باشم !!) اين يكي هم از خدا خواسته يه دادي يه جيغي يه چيزي كه من بشنوم جا مونده از خودش در نمي كنه!
خلاصه دنده عقب گرفتم و اون يكي رو هم سوار كردم... مسيرشون كوتاه بود ولي تو همين مسير كوتاه فهميدم داره مي ره آموزش رانندگي ... بهش مي گم پس چرا نمي گي دوستت جا مونده ... اونم مي خنده
مي خواستم بهش پيشنهاد بدم بيا خودم يادت بدم ولي نمي دونم چرا زبون تو كامم نچرخيد..
پ.ن:
* قبلا تو هر لحظه در طول روز دنبال يه سوژه بودم براي اپديت كردن طوري كه معمولا مطالبم آماده بود و فقط پابليش مي كردم! ولي امروز اين خاطره رو اگر نارگل نمي گفت نمي ذاشتم اينجا.. برام يه علامت سوال بود بي تفاوتيم!!!
* عيدتون مبارك تعطيلات خوش بگذره نگيد چرا اين ريختي؟! چونكه بنده از همين امشب بايد به امر خطير(درسته؟) اتاق تكون دادن مشغول بشم و بتكونمش!‌(اتاقمو ديگه!) بدين وسيله اعلام مي گردد احتمال زياد گوشي خاموش است! تا با همه وجود در اختيار خاتون عزيز باشم!‌(فرش هم مي شورم
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد جا نمونن !

۱۷ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
اميدورام خاتون خونه حسابي ازت كار بكشه
تا وقتي اومدي اصفهان بتوني به من كمك كني آخه منم ميخوام فرش بشورم

ناشناس گفت...

ببينم راستي اين كوك موبايل شكلش مث ساعتهاي قديمي پروانه ايه ؟
:دييييييييي
لابد اوني هم كه بايد داد ميزده خواب مونده بوده ديده دير ميشه بخاد داد بزنه وايستي.... گفته بزار بره
اون يكي هم يه خواب مونده ديگه رو تور ميزنه مي رسوندش....

ناشناس گفت...

سلام
دختر آفتاب هوا ابری شده نمیبینمت ؟ کجایی ؟؟؟

ناشناس گفت...

فرش شستن خیلی عالیه مخصوصا وقتی با پارو روش سر میخوری ...راجع به اون دوتا باید بگم فک کنم اولیه میخواسته دومی رو بپیچونه واسه همین صداش در نیومده ...

ناشناس گفت...

آدم دزدی؟؟
اونم تو مملکت گل و بلبل؟؟
اصلاً مگه ذلیلی واسه آدم دزدی هست؟؟
---
فرش هم میشوریم هاااااا :دی

ناشناس گفت...

آدم دزدی؟؟
اونم تو مملکت گل و بلبل؟؟
اصلاً مگه ذلیلی واسه آدم دزدی هست؟؟
---
فرش هم میشوریم هاااااا :دی

ناشناس گفت...

:)) ey val in vasat yade mona ham boodi khoobe

ناشناس گفت...

تو يك ماهي نه آفتابي.

ناشناس گفت...

:))
divoone:D
kheili khatere bahali bood
kolli khandidam:D:D:D
...................
rasti
talim ranandegi ejbarie
yani agar ye nafar ranandegish full ham bashe;baz bayad bere talim ranandegi

ناشناس گفت...

salam mojgan joon...midoonam to be hameye adamma mohabat dario komak mikoni...movazebe khodet bash aziizam

ناشناس گفت...

نکنه شیرزی باشی با این همه تنبلی؟

ناشناس گفت...

salam mozhgan joon
khobi farzandam ?
rasti mozhgan,,man ye naghshe hayi keshidam (sheklake bad jensaneh lotfan !) mikham parti bazi konam aye to ro ba nane! avaz konam :D akhe baba har chi bashe oon (hamoni ke dokhtar bache 18-19 salast :)) )kheili kocholo e ,aslan behesh oon naghshe dadeh shodeh nemiad ! (vaaay man che ghadr bayad inja sar basteh harf bezanam :)) yeki nist begeh mageh majbori inja begi,khob chikar konam digeh nesfeh shabi maraz dar shodam :D )

ناشناس گفت...

in etefaghi ke barat oftadeh bod kheili bahal boddddddddd :)) kolli khandidam az dastet
:D
otaghet ro tekondi???
vaaay gofti farsh shostan man dahanam ab oftad :D yadesh bekheir..taghriban 10 sali mishe ke digeh ab bazi nakardam :))
on moghe ha sare ye tike moket ya farsh shostan davamon mishod :)) mashala alaghe mandan ziad bodan

دختر آفتاب گفت...

به نازلي:
ببين عزيزم :دي من شرط و شروط دارم به هر حال حواسم(درسته!) از اون بچه 18-19 ساله بيشتر جمع هست و بايد جانب احتياط رو نگه دارم :پي
در ضمن مي تونم جامو با شما عوض كنم و تا لنگ ظهر بخوابم در عوض شما هم فرش هاي ما رو بشور احتمالا بهت خوش مي گذره ! مخصوصا كه 6 تا فرش ديگه باقي مونده !:دي

ناشناس گفت...

به به بچه خوب........... اتاق ميتكونه. فرش ميشوره آب حوض هم ميكشي ننه........
ياد يك جوك افتادم.
3 نفر توي كوچه داد ميزدند. اولي ميگفت آب حوض
دومي ميگفت: خالي
سومي ميگفت : ميكنيم.....
يهو يك پيرزنه در رو باز كرد گفت سومي بياد تو.............(خنده كنون)
ببشخيد خواستم سر صبحي كمي بخندي.
شادباشي.

ناشناس گفت...

سلام خوبی منم همینقدر پرتم

ناشناس گفت...

سلام . خوبین . قبول باشه نماز و روزتون. صادق هستم. خیلی جالب بود .امیدوارم همیشه موفق باشی.دیـوانـگـان عـشــقـیـــم ازمـــرگ نمـی هراســـیـم التماس دعا . عــلــــــی عــلـــــی sabz154@yahoo.com