چهارشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۵

اي ياسمن اي ياس من....

سلام ياسِ من
تولدت مبارك عزيزتر از جون
مي دوني آججي امروز مي خوام بعد اين همه سال دوباره بهت بگم آججي.. به ياد همه بازي هاي بچگي و شيطنت ها، به ياد همه آزار و اذيت هايي كه كردمت و خوشي هايي كه بهم هديه دادي... آججي به چه لحظه هاي شيريني از زندگيت رسيدي (نترس بابا سنت رو لو نمي دم ) از همه ثانيه هات نهايت لذت رو ببر...

ياسي حرفاي من و تو تمومي نداره هيچ وقت حتي اگه به زبون نياريم، بارها و بارها اعتراف كردم پيش همه كه خيلي چيزها رو از آججيم دارم، به نظرم گفتن دوستت دارم هيچ وقت خسته كننده نيست...
ياسِ من دوستت دارم عزيزم
نميخوام روز به اين قشنگي رو كه همه ثانيه هاش برامون زيباست خراب كنيم باشه آججي؟
پ.ن:
*اين كيك تقديم به شما

*كامنت دوني اينجا رو بستم لطفا تبريكاتتون رو حتما! به آدرس خواهرم ياسمن بانو (وبلاگ حباب زندگي) بفرستيد (سيسسسس نمي گم اونجا رو بتركونيد:دي خوددانيد)

مراقب خودتون و آججي هاتون باشيد.