سه‌شنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۵

اندر احوالات مدير مهربان!

ديروز صبح بعد از مدتها 3 تا سهامدار اصلي شركت دور هم جمع شده بودن و مشغول گفتگو و خنده و پز دادن به همديگه بودن! لازم به ذكره كه هر سه دوستان قديمي هستن.
طبق معمول با اومدن مدير مسنجر رو بستم و براي مونا نوشتم آقاي....... اومد من رفتم و كاملا مشكوكانه ديدم خيلي سريع يه زد و گفت باي!
خلاصه سخت مشغول كارهام بودم كه صداي اس ام اس گوشي بلند شد.. زودي برداشتم و نگاه كردم ديدم از يكي از دوستان مشتركه‌(عمرا بگم كيه! ) نوشته بود:" مي بينم كه كامنت دونيت داره مي تركه " سريع صفحه وبم رو باز كردم با ديدن 74 تا كامنت دوزاريم افتاد كه شيطنت مونا و بهار گل كرده در لحظه اول كاملا شدم .. .و بعد ..
حالا وقتي رفتم تو كامنت دوني و ديدم نازلي و سجاد هم هستن بيشتر وا رفتم..
و ناخودآگاه با صداي يه ذره بلند خنديدم و گفتم اخي اينجا رو...
تو همين گير و دار آقاي سريدار مهربون شركت كه اختلاف سنيمون در حد 2-3 ماه هستش برگشت گفت:‌" خانم ......... جوك خونديد؟" عين يه حيوون زحمت كش موندم چي بهش بگم !!!؟‌يه من و مني كردم و گفتم اره. خيلي با مزه بود ...
برگشت گفت خوب بگيد ما رو هم بخندونيد ماه رمضوني...
آخه من كه تو كم حافظه بودن شهره خاص و عام هستم از كجا جك در بيارم به اين بگم!!‌يه ذره فكر كردم و بعد گفتم :‌" آها... باشه يه روز يه لره رو مي برن كليسا كه مسيحي بشه، چراغا رو خاموش مي كنن و شروع مي كنن زمزمه كردن و از دين مسيحيت گفتن، يهو تا برق رو روشن مي كنن لره مي گه اللهم صل علي محمد و آل محمد"
اينقدر اين بنده خدا خنديد كه سه تفنگدار شركت اومدن بيرون از اتاق و مجبور شد جك رو بهشون بگه
ولي همين شيرين بازيا باعث شده بنده ساعت 4 مرخصم شم از شركت و در جواب من برم آقاي مديرعامل ايشون با لبخند به بنده گفتن شما هميشه مي تونيد بريد (خوبه نگفت شما مي تونيد واسه هميشه بريد )
پ.ن:
*يه تصميم از اين به بعد عكس گور خر مي ذارم انگار علاقه مند خيلي داره
*اين مدير من چقدر طفلكيه... همين الان دلم براش سوخت كارمندي مثل من داره ... خوبه براش حرف در ميارم .. بده براش حرف در ميارم... مي گن چاك دهن مردم و دروازه و اين چيزا همينه ديگه
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

اووووووووووووولللللللللل
:دي

ناشناس گفت...

همه برای ترکوندن کامنت دونیت دعوت شده بودیم! از طرف یه نفر ! اصرار نکن نمی گم کی دعوت کرد :دییییییییییییییییی ولی من از اونجایی که بچه بسیار بسیار خوبیم! :دیییییییییییییییی فقط یه کامنت گذتشتم اون وسط مسطا که خوب باشه

ناشناس گفت...

بعدشم مگه ماه رمضونی تا ساعت چند می مونین سر کار؟ ما تا 3:دییییییییییی

ناشناس گفت...

من فقط یه دونه کامنت دادم :دی
--
جک بلد نیستی میگفتی خودم کلی واست مینوشتم دیگه

ناشناس گفت...

به به
پستي كه توش اسم مونا باشه
يه چيز ديگست:ديييي
دستش مرسي:))
پست بعدي لطفاً عكس پشه مالاريا رو بذار:ديييييييييييي

ناشناس گفت...

khoshhalam ke shado khandan gozararane omr mikonin

ناشناس گفت...

ajab:d
abji mozhgan . HAj Ali Reza Dare Miterkone:x
baed az y modat gooshe neshini va doori az weblog va weblog nevisi , hodode 3sal:D chasbidam be site khodam ta rash bendazam
sani , ronika , yasi , mozhgan va... hamegi behem komak konid
savabd are:d
dar zemn in axe goore khare ro mishe be yeki nesbat dad , midoony be ki? modireton:)) :d
shad bashi
bye

ناشناس گفت...

سلام خوبي
من خيلي وقته وبلاگ شما رو ميخونم حالا هم لينك شما رو گذاشتم اگه دوست داشتي لينك منو بزار
موفق باشي وشاد

ناشناس گفت...

salam
man ham faghat!!!!! yedoone coment gozashtam/:)

ناشناس گفت...

چقدر دوستتون (همون دوست مشترک:(() بد اخلاقه.
دعوام کرد:(

دختر آفتاب گفت...

به يه نفر:
ما دو تا دوست مشترك داريم شما كدومشو مي گي ؟‌:دي
بگو برم ببينم چرا دعوات كرد بالام جان؟ :دي :پي

ناشناس گفت...

من كه كامنت نزاشتم گذاشتم ؟
نه كسي ما رو دعوت كرد به تركوندن نه كسي هم خبرمون كرد كه شما آپيد
شدم عين همون عكس زحمت كش راهراه
البته با دهن بسته و لب و لوچه افتاده

ناشناس گفت...

چیزه
چطوری آدرس ودم مادر
خودت حدس بزن
همون که خوش اخلاق نیست :دیییییییییی

ناشناس گفت...

salam
vablog khobi dari
ba man ahm ya sar bezan
mofaq bashi