سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۵

يك نفر يه روز مياد

مثل اسم خودم اينو مي دونم
مي دونم كه يك نفر يه روز مياد
مي دونم كه وقتي از راه برسه
هر چي كه خوبه واسه منم مي خواد
درا رو وا مي كنم
پنجره ها رو مي شكنم
مژده ي ديدنشو
تو كوچه ها جار مي زنم
وقتي از راه برسه با بوسه اي
قفل اين غمستون رو وا مي كنه
منو به يه شهر ديگه مي بره
با هواي تازه آشنا مي كنه
توي اين خونه ي دربسته
توي اين صندوق سربسته
همه آرزوام گور مي شه
ميون ديواراي سنگي
ميون اين همه دلتنگي
شوق زندگي ازم دور مي شه
يك نفر داره مياد
ديوارا رو ورداره
يك نفر داره مياد
زندگي رو مياره
تو اوني ، اون يك نفر
اي هم شب تن خسته
مي توني كليد باشي
واسه دراي بسته
يك نفر يه روز مياد
ايرج جنتي عطايي
پ.ن: آخ آخ قلنجم(!)‌شكست... خوب مي شم يعني بايد بشم...
مراقب خودتون و اطرافيانتون باشيد.

۹ نظر:

ناشناس گفت...

:) ماه بود

ناشناس گفت...

آره ، میاد ، حتما میاد

ناشناس گفت...

سلام
معلومه که باید خوب بشی. با این داستانسرایی که فرمودین :دی

ناشناس گفت...

السلام العلیکم بر تو ای دختر آفتاب
خوب تو باید ان نوشته ها را در کامپوتر خود ذخیره می کردی بعد ان را بزرک میکردی
تا روزی دگر خداحافظ تو باد
بابای




!......::Asrejadid::......!

ناشناس گفت...

ey khahar

آورا گفت...

همینجور ریتمیک خواندمش.
شما هم مواظب خودتان و اطرافیانتان باشید

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از لطفت.
به سلیقه ی قشنگت در انتخاب شعر های قشنگ آفرین میگم

ناشناس گفت...

سلام
چطوووووووووووووري باور كن اين مدت ميومدم وب لاگتا ولي كامنت...
اين بارم مثل هميشه زيبا بود
تو هم مزاقب خودت باش

ناشناس گفت...

مژگان جان اگه درست نگاه كني همين آلان هم اون هست. قرار نيست بياد همين جاست.
به قول سهراب چشمها را بايد شست.... جور ديگر بايد ديد...........
شاد باشي مثل هميشه.